آخه من با خاطراتت چه کنم؟

یـا د د ا شـــــــــــــتــهـا ی ر و ز هــــــــــا ی د لـــــــــــــــتـنگی...

آخه من با خاطراتت چه کنم؟

یـا د د ا شـــــــــــــتــهـا ی ر و ز هــــــــــا ی د لـــــــــــــــتـنگی...

آخه من با خاطراتت چه کنم؟

درود بر انسانهای خوب، آنان که دراندیشه دیگران تصویر زیبا می نگارند، تا آنجا که یادشان زیبا و خاطرشان همواره در دل خواهد ماند... و بی شک تو از آن دسته ای. و برای همیشه در یاد و قلبم ماندنی هستی. تو فرشته ای هستی که هرگز تکرار نخواهد شد.

چند تار مویت...

پنجشنبه, ۲۳ مرداد ۱۳۹۳، ۰۹:۱۱ ب.ظ

موهای یک زن خلق نشده

برای پوشانده شدن

یا برای باز شدن در باد

یا جلب نظر

یا برای به دنبال کشیدن نگاه

موهای یک زن خلق شده

برای عشقش

که بنشیند شانه اش کند,

ببافد و دیوانه شود...

عطر مو های یک زن فراموش شدنی نیست!

وقتی خدا می خواست تو را بسازد

چه حال خوشی داشت،

چه حوصله ای!

این موها،

این چشم ها....

خودت می فهمی؟

من همه این ها را دوست دارم.

دوست دارم یک بار بنشینم موهایت را شانه کنم

و وقتی چند تا از تار موهایت ریخت.

بگویم، اینها را می بینی؟

و تو بگویی آره..!!!

و من در جوابت بگویم

همین چند تار مو را هم با همه دنیا عوضش نمیکنم

تا دنیــــا بفهمـد خیلی حــقیر است وقتی که :

یک تارمــوی "تــــــو " را به او نمیدهم...

۹۳/۰۵/۲۳