در جستجوی صدایت
دوشنبه, ۳۰ دی ۱۳۹۲، ۰۶:۰۷ ب.ظ
م....
م....
م....
م....
می خواهم خودم را بکشم.
میخواهم این زمین لعنتی دهن باز کند و من را به درون خود بکشد.
می خواهم بمیرم.
آن شعری که توی رستوران در بند برایم خواندی را یادت است؟
پاک شده از توی گوشی.
توی کامپیوتر هم هر چه گشتم پیدایش نکردم.
حالم بد است م....
توی این همه فایل چرا باید این یکی پاک بشود؟
چرا؟
چرا؟
چراااااااااااااااااااااااااا؟
خدا دارد با من چه میکند؟
دیگر بریده ام.
نمی توانم.
م....
دلم برایت تنگ شده.
دلم برایت تنگ شده.
دلم برایت تنگ شده.
تو را به خدا اگر نوشته ام را خواندی.
یک بار دیگر آن شعر را برایم بخوان و به آدرس ایمیلم بفرست.
خواهش میکنم.
م....
م....
م....
می خواهم خودم را بکشم.
میخواهم این زمین لعنتی دهن باز کند و من را به درون خود بکشد.
می خواهم بمیرم.
آن شعری که توی رستوران در بند برایم خواندی را یادت است؟
پاک شده از توی گوشی.
توی کامپیوتر هم هر چه گشتم پیدایش نکردم.
حالم بد است م....
توی این همه فایل چرا باید این یکی پاک بشود؟
چرا؟
چرا؟
چراااااااااااااااااااااااااا؟
خدا دارد با من چه میکند؟
دیگر بریده ام.
نمی توانم.
م....
دلم برایت تنگ شده.
دلم برایت تنگ شده.
دلم برایت تنگ شده.
تو را به خدا اگر نوشته ام را خواندی.
یک بار دیگر آن شعر را برایم بخوان و به آدرس ایمیلم بفرست.
خواهش میکنم.
۹۲/۱۰/۳۰