آخه من با خاطراتت چه کنم؟

یـا د د ا شـــــــــــــتــهـا ی ر و ز هــــــــــا ی د لـــــــــــــــتـنگی...

آخه من با خاطراتت چه کنم؟

یـا د د ا شـــــــــــــتــهـا ی ر و ز هــــــــــا ی د لـــــــــــــــتـنگی...

آخه من با خاطراتت چه کنم؟

درود بر انسانهای خوب، آنان که دراندیشه دیگران تصویر زیبا می نگارند، تا آنجا که یادشان زیبا و خاطرشان همواره در دل خواهد ماند... و بی شک تو از آن دسته ای. و برای همیشه در یاد و قلبم ماندنی هستی. تو فرشته ای هستی که هرگز تکرار نخواهد شد.

داستان

سه شنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۰، ۱۲:۴۹ ب.ظ
هر چی زور میزنم نمیتونم چیزی بنویسم.

اصلا نمیخوام باور کنم که پیشم نیستی.

میخوام سری بعد که اومدم نت.

کل داستانمونو بنویسم.

از همون لحظه ای که دیدمت.

یه شب سرد زمستونی تو مغازه.

تا آخرین لحظه.

یه روز گرم تابستونی تو تاکسی.

با اومدنت زمستونم بهار شد و با رفتنت تابستونم زمستون.

۹۰/۰۵/۲۵
علی ...