تو فارغ از وفور سایه هایی
باز آ، که جز تو جهان من حقیقتی ندارد
تو می روی که ابر غم ببارد
به سمت ماندنت راهی نمی شوی چرا
گاهی ستاره هدیه کن به مشت پوچ شبها
شمرده تر بگو با من حروف رفتنت
تا من بگیرم از دلت همه بهانه ها را
آشوبم، آرامشم تویی
به هر ترانه ای سر می کشم تویی
سحر اضافه کن به فهم آسمانم
آشوبم، آرامشم تویی
به هر ترانه ای سر می کشم تویی
بیا که بی تو من غم دو صد خزانم
بگذار بگویم که از سرابِ این و آن بریدم
من از عطش ترانه آفریدم
به سمت ماندنت راهی نمی شوی چرا
گاهی ستاره هدیه کن به مشت پوچ شبها
شمرده تر بگو با من حروف رفتنت
تا من بگیرم از دلت همه بهانه ها را
آشوبم، آرامشم تویی
به هر ترانه ای سر می کشم تویی
سحر اضافه کن به فهم آسمانم
آشوبم آرامشم تویی
به هر ترانه ای سر می کشم تویی
بیا که بی تو من غم دو صد خزانم...
(آشوبم/آلبوم باران تویی/گروه چارتار)