آخه من با خاطراتت چه کنم؟

یـا د د ا شـــــــــــــتــهـا ی ر و ز هــــــــــا ی د لـــــــــــــــتـنگی...

آخه من با خاطراتت چه کنم؟

یـا د د ا شـــــــــــــتــهـا ی ر و ز هــــــــــا ی د لـــــــــــــــتـنگی...

آخه من با خاطراتت چه کنم؟

درود بر انسانهای خوب، آنان که دراندیشه دیگران تصویر زیبا می نگارند، تا آنجا که یادشان زیبا و خاطرشان همواره در دل خواهد ماند... و بی شک تو از آن دسته ای. و برای همیشه در یاد و قلبم ماندنی هستی. تو فرشته ای هستی که هرگز تکرار نخواهد شد.

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «متن» ثبت شده است

یکی گفت اینجا چیزی فراموش کرده‌ام.

فرمود که: در عالم، یک چیز است که آن فراموش کردنی نیست.

اگر جمله چیزها را فراموش کنی و آن را فراموش نکنی،

باک نیست و اگر جمله را به جای آری و یاد داری

و فراموش نکنی و آن را فراموش کنی، هیچ نکرده باشی.

همچنان که پادشاهی تو را به ده فرستاد برای کاری معین.

تو رفتی و صد کار دیگر گزاردی.

چون آن کار را که برای آن رفته بودی، نگزاردی،

چنان است که هیچ نگزاردی.

پس آدمی، در این عالم، برای کاری آمده است

و مقصود، آن است.

چون آن نمی‌گزارد، پس هیچ نکرده باشد...

 

                                             (فیه ما فیه / مولانا)

۱۰ تیر ۹۳ ، ۱۷:۴۰
علی ...
تا عقربه ها به ساعت قرارمان برسد هزار دفتر شعر را ورق زده ام

شاید واژه های گمشده در گذر زمان فکری کنند

برای آنچه می خواهم بگویم و همیشه فراموش می کنم.

شعرها هرگز دروغ نمی گویند.

شعرها آفریده شده اند تا بار سکوت ما را به دوش بکشند

وقتی که نمی دانیم چقدر فرصت داریم

و چقدر زمان دیر می گذرد.

شعرها دروغ نمی گویند.

آنها صدها سال است که در گذز زمان طاقت آورده اند

تا در شبی مثل امشب به دادم برسند

وقتی با سلام نخستین تو دست و دلم می لرزد.

۰۶ تیر ۹۳ ، ۱۶:۰۳
علی ...