یکی گفت اینجا چیزی فراموش کردهام.
فرمود که: در عالم، یک چیز است که آن فراموش کردنی نیست.
اگر جمله چیزها را فراموش کنی و آن را فراموش نکنی،
باک نیست و اگر جمله را به جای آری و یاد داری
و فراموش نکنی و آن را فراموش کنی، هیچ نکرده باشی.
همچنان که پادشاهی تو را به ده فرستاد برای کاری معین.
تو رفتی و صد کار دیگر گزاردی.
چون آن کار را که برای آن رفته بودی، نگزاردی،
چنان است که هیچ نگزاردی.
پس آدمی، در این عالم، برای کاری آمده است
و مقصود، آن است.
چون آن نمیگزارد، پس هیچ نکرده باشد...
(فیه ما فیه / مولانا)