در حسرت خندیدن فرشته...
جمعه, ۷ شهریور ۱۳۹۳، ۱۲:۵۸ ق.ظ
امروز که از خواب بیدار شدم
هر چقدر فکر کردم و به ذهنم فشار آوردم یادم نیومد،
یادم نیومد روزی رو که تورو از ته دل خوشحال کرده باشم...
یادم نیومد خنده از ته دل تو رو
و این یعنی فاجعه...
م.... من خیلی بد بودم و تو خیلی خوب.
من برای همیشه و تا روزی که زنده ام مدیون تو هستم
برای همیشه بدهکار خوبی های تو هستم
و به تو و عشقت وفادار می مونم.
هر چقدر که می خواد سخت باشه بگذار باشه
من تحمل میکنم...
همونطور که تو تحمل کردی.
دوستت دارم م....