آخه من با خاطراتت چه کنم؟

یـا د د ا شـــــــــــــتــهـا ی ر و ز هــــــــــا ی د لـــــــــــــــتـنگی...

آخه من با خاطراتت چه کنم؟

یـا د د ا شـــــــــــــتــهـا ی ر و ز هــــــــــا ی د لـــــــــــــــتـنگی...

آخه من با خاطراتت چه کنم؟

درود بر انسانهای خوب، آنان که دراندیشه دیگران تصویر زیبا می نگارند، تا آنجا که یادشان زیبا و خاطرشان همواره در دل خواهد ماند... و بی شک تو از آن دسته ای. و برای همیشه در یاد و قلبم ماندنی هستی. تو فرشته ای هستی که هرگز تکرار نخواهد شد.

این سخت تر از هر چه سختی است

دوشنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۲۷ ب.ظ
سرگردانی ام از دوری است.

دوری غم است.

غمی که زاییده ی غمی دیگر است.

غمی تلخ که زاییده ی غم شیرین است.

غم دوری حاصل غم عشق است،

همه این ها پریشانم می کند،

سرگردانم می کند، ملولم می کند.

نمی دانم کجایی!

این سرگردان ترم می کند.

این سخت تر از هر چه سختی است

که نمی دانم کجا باید پی ات بگردم!

سوار کدام اتوبوس بشوم؟

کدام ایستگاه مترو پیاده شوم؟

به مسیر کدام خیابان، یک تاکسی دربست بگیرم؟

به مقصد کدام شهر جهان یک بلیط یک طرفه ی هواپیما رزرو کنم؟

چه کنم تا به تو برسم؟

آه!

صدها بار، هزاران سوال بی جواب را مرور می کنم

و پریشان تر و سرگردان تر می شوم.

سرگردان تر و عاشق تر.

عاشق تر و سرگردان تر.

آی عشقِ نرفته از یادِ روزهای رفته،

باور کن روزگار را هیچ ملالی نیست به جز دوری ما...

۹۳/۰۴/۱۶