آخه من با خاطراتت چه کنم؟

یـا د د ا شـــــــــــــتــهـا ی ر و ز هــــــــــا ی د لـــــــــــــــتـنگی...

آخه من با خاطراتت چه کنم؟

یـا د د ا شـــــــــــــتــهـا ی ر و ز هــــــــــا ی د لـــــــــــــــتـنگی...

آخه من با خاطراتت چه کنم؟

درود بر انسانهای خوب، آنان که دراندیشه دیگران تصویر زیبا می نگارند، تا آنجا که یادشان زیبا و خاطرشان همواره در دل خواهد ماند... و بی شک تو از آن دسته ای. و برای همیشه در یاد و قلبم ماندنی هستی. تو فرشته ای هستی که هرگز تکرار نخواهد شد.

آخرین بار

يكشنبه, ۱۸ خرداد ۱۳۹۳، ۰۱:۳۴ ب.ظ
آخرین بار که  قهوه خوردم،

آخرین بار که پیتزا خوردم،

آخرین بار که گل خریدم،

آخرین بار که کافی شاپ رفتم،

آخرین بار که تاکسی دربستی گرفتم،

آخرین بار که یک کتاب رمان خریدم،

آخرین بار که کاغذ کادو خریدم،

آخرین بار که به شمال رفتم،

آخرین بار که توت فرنگی خوردم،

آخرین بار که گوجه سبز خوردم،

آخرین بار که صورتم را با تیغ تراشیدم،

آخرین بار که موبایلم زنگ خورد زنگ تماس تو بود.

ساعت ۱۶:۲۴ دقیقه روز هفتم دی ماه ۱۳۹۲

و از آن پس سایلنت مطلق شده ام.

و آخرین بار که حس کردم زنده ام

وقتی بود که تو کنارم بودی.

بی تو دیگر هیچ وقت مشترکاتمان را تجربه نخواهم کرد.

حتی برای لحظه ای.

۹۳/۰۳/۱۸
علی ...