به خوابم نگران آمده بودی
سه شنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۵:۱۰ ب.ظ
م.... جان
معذرت می خواهم که در این چند روزه کمتر برایت می نویسم.
درگیر امتحانات هستم.
راستی دیشب خوابت را دیدم
ولی هر چه فکر می کنم یادم نمی آید چه اتفاقی افتاد
یا در کجا بودیم.
البته مهم تو هستی که خوب یادم است.
کمی ناراحت بودی نمی دانم چرا.
ولی نگرانت شدم.
امروز برایت صدقه دادم
ولی جدا از این چیز ها
خیلی خیلی مواظب خودت باش.
دوستت دارم، دوستت دارم و دوستت دارم.
۹۳/۰۲/۳۰