آرزو
پنجشنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۰، ۱۱:۱۰ ق.ظ
خیلی وقته از چشام بی تو بارون می باره/ دل نا امید من تو رو آرزو داره
ای همیشگی ترین آه ای دور ترین/ سوختن کار من است نگرانم منشین
راست میگفتی تو دیگر اکنون دیر است/ دوستی و دوری آخرین تدبیر است
راست میگفتی تو باید از عشق برید/ از چنین پایانی به سر آغاز رسید
شکستی و شکستم. گسستی و گسستم.
چه بودی و چه بودم. چه هستی و چه هستم.
تو رها از من باش ای برایم همه کس/ زیر آوار قفس مانده ام من ز نفس
تو و خورشید بلند من و شبهای قفس/ بعد از این با خود باش یاد تو ما را بس
۹۰/۰۴/۱۶