در پلکان این خانه ی سوت و کور
دوشنبه, ۸ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۶:۰۱ ب.ظ
آدرس خانه را روی یک کاغذ کوچک نوشته ام.
هر کجا که احساس کردی دیگر کم آورده ای
و دیگر جاده ای برای رفتن هایت وجود ندارد،
هر وقت احساس کردی که دیگر هر چه میروی نمیرسی؛
فقط کافیست دستت را در جیبت بکنی
و همان کاغذ کوچک را بیرون بیاوری.
آدرس خانه را بخوان و برگرد.
اینجا هنوز کسی منتظر شنیدن صدای قدمهایت
در پلکان این خانه ی سوت و کور است.
کلیدت را روی جا کفشی این خانه جا گذاشته ای
و من نگرانم مبادا خوابم ببرد و تو پشت در بمانی.
من میدانم برمیگردی...
من میدانم برمیگردی،
برای همین چای دم کرده ام،
عود روشن کرده ام.
آخر از تو هنوز عاشقم.
از همین راهی که رفته ای بازگرد...
بازگرد تا وقتی کلید،
در قفل می چرخد،
دلم باز شود.
۹۳/۰۲/۰۸