آخه من با خاطراتت چه کنم؟

یـا د د ا شـــــــــــــتــهـا ی ر و ز هــــــــــا ی د لـــــــــــــــتـنگی...

آخه من با خاطراتت چه کنم؟

یـا د د ا شـــــــــــــتــهـا ی ر و ز هــــــــــا ی د لـــــــــــــــتـنگی...

آخه من با خاطراتت چه کنم؟

درود بر انسانهای خوب، آنان که دراندیشه دیگران تصویر زیبا می نگارند، تا آنجا که یادشان زیبا و خاطرشان همواره در دل خواهد ماند... و بی شک تو از آن دسته ای. و برای همیشه در یاد و قلبم ماندنی هستی. تو فرشته ای هستی که هرگز تکرار نخواهد شد.

صبح های خاکستری

يكشنبه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۳:۲۶ ب.ظ
م.... میدانی چیست؟

در این فکرم که

هیچ وقت بی دلیل باران نمی بارد.

باید اتفاقی افتاده باشد.

دلی سوگوار، غمی بزرگ، نگاهی منتظر.

چیزی باید بهانه ی باران باشد.

وقتی که باد می وزد، وقتی رعد و برق آسمان شهر را می لرزاند،

می دانم که اندوهی بزرگ امشب دل آسمان را هم لرزانده است.

حالا دیگر من و تو تنها نیستیم.

با همیم.

آسمان هم با من و تو است.

در کنار شمعی روشن که شعله اش در دست باد می لرزد

و مرثیه ای در رسای خاطراتی که دوستش داریم.

در شبی که روبروست و شاید ادامه داشته باشد

و صبحی که اگر هم برسد

خاکستری است.

۹۳/۰۲/۰۷
علی ...