کمی همین جا بمان
پنجشنبه, ۴ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۳:۱۳ ب.ظ
شب های بهاری ات بلند همراه همیشگی تنهایی هایم.
برایت نگفته بودم که چه احساس خوبی دارم وقتی صدایت را
از پشت خواب هایم به گوشم می رسانی.
وقتی می خواهی باور کنم این سلام های گرمی
که زمزمه ی لبخندت شده اند را
فقط برای خودم فرستاده ای.
می خواهی درد این دوری را برایم ملایم کنی
تا بیشتر از این به خواب هایم دل بدهم که رنگ و بوی تو را دارند.
نمی دانم من این طور فکر می کنم یا واقعاً همین طور است.
سلام هایت قند را در دل جمله هایم آب می کنند.
شب های بهاری ات آفتابی، همراه همیشگی من.
حالا که تا پشت پرچین دیدگانم آمده ای نفسی تازه کن
و کمی همین جا بمان.
۹۳/۰۲/۰۴