دور دنیا با تو
همه جا با من می آیی
همه جا کنارم گام بر می داری.
باور نمی کنی؟!!!
به خدا راست می گویم.
مثلا چند شب پیش که تلویزیون داشت یک مستند
از کشور کلمبیا پخش می کرد با هم رفته بودیم آنجا.
هر روز با هم به جاهای زیادی می رویم.
هند یکی از آن جاهاست.
می رویم توی بازار، برایت یک ساری خوشرنگ می خرم.
و تو آن را می پوشی. با همان می رویم تاج مهل را می بینیم
و آنجا عکس می گیریم.
یک روز دیگر میرویم ترکمنستان
می رویم عشق آباد، عجب اسم قشنگی دارد این شهر
اگر می شد یک میدان یا یک خیابان را هم به نام تو می کردند
واقعا عالی می شد.
و روز دیگر به مصر می رفتیم، کنار اهرام و مجسمه ابوالهول
جان می دهد برای این که فریاد بزنم
دووووووووووووووووووووستت داااااااااااااااااارم..
کنار نیل مینشینم و زل می زنیم توی چشمان هم و این بار
آرام می گویم
دوستت دارم.
روزهای دیگر می رویم
لندن
پاریس
سیدنی
بارسلون
آمستردام
بروکسل
.
.
.
و روز های دیگر نیز با تو به سویی دیگر گام بر می دارم.
و تو در همه جای این دنیا همراهم خواهی بود.
برای همیشه.