مرا بوسیدی و رفتی
سه شنبه, ۶ اسفند ۱۳۹۲، ۱۲:۲۶ ب.ظ
پریشب خوابت را دیدم م.... جان.
توی حیاط خوابیده بودم.
و تو بالای سرم ایستاده بودی.
گفتی که می خواهی بروی.
گفتم : نرو.
بمان.
نمی دانم چرا نمی توانستم بلند شوم.
شده بودم مثل آدمهایی که قطع نخاع شده اند.
فقط می گفتم نرو.
بعد تو نشستی بالای سرم.
مرا بوسیدی و رفتی.
۹۲/۱۲/۰۶