آخه من با خاطراتت چه کنم؟

یـا د د ا شـــــــــــــتــهـا ی ر و ز هــــــــــا ی د لـــــــــــــــتـنگی...

آخه من با خاطراتت چه کنم؟

یـا د د ا شـــــــــــــتــهـا ی ر و ز هــــــــــا ی د لـــــــــــــــتـنگی...

آخه من با خاطراتت چه کنم؟

درود بر انسانهای خوب، آنان که دراندیشه دیگران تصویر زیبا می نگارند، تا آنجا که یادشان زیبا و خاطرشان همواره در دل خواهد ماند... و بی شک تو از آن دسته ای. و برای همیشه در یاد و قلبم ماندنی هستی. تو فرشته ای هستی که هرگز تکرار نخواهد شد.

من هم خندیدم

يكشنبه, ۴ اسفند ۱۳۹۲، ۰۲:۵۴ ب.ظ
م.... جان

دیشب خوابت را دیدم.

رفته بودی شمال.

تنها.

زنگ زدی به من که بیایم پیشت.

آمدم.

توی یک هتل اتاق گرفته بودی.

وقتی رسیدم جلوی در ایستاده بودی.

باران می بارید.

من را که دیدی خندیدی.

من هم خندیدم.

یک تاکسی دربست گرفتیم.

بعد با هم رفتیم توی شهر.

کلی بالا و پایین کردیم

 خیابانها را گشتیم و فروشگاه ها تماشا کردیم.

و باز من تنها از خواب بیدار شدم.

۹۲/۱۲/۰۴
علی ...