نماز
شب که از دارو خونه اومدم خونه نمازامو خوندم
آخه صبح که خواب بودم و ظهر هم دارو خونه شلوغ بود.
کلا آدم نماز خونی نبودم.
بیشتر ماه رمضونا نماز میخوندم.
نماز صبح رو خوندم. ولی تو نماز ظهر وعصر و مغرب و عشاء شک داشتم اونارو با داداشم خوندم.
بهش هم چیزی نگفتم که شک دارم. اون که میخوند من میخوندم. به غیر از یکی دو جا که بقیه اش رو خوب یادم مونده بود.
بهم اس ام اس داد و گفت که امروز قرآن خونده.
بهش آفرین گفتم و جریان نماز و واسش تعریف کردم.
که ای کاش نمیکردم.
بهم اس داد تو نماز بلد نیستی؟
گفتم چرا صبحو که بلدم ولی ظهر و عصر و مغرب و عشاء رو یهکم شک داشتم و واسه این که قاطی نکنم با داداشم خوندم.
بعد بهم اس داد:
be man begoo tamame omret dashti chi kar mikardi ali?
boro be zendegit beres. harvaght ke fekr kardi oni shodi ke man mikham
bia soragham ya hastam ya nistam. man dg hich harfi ba to nadaram
har cheghad khasti s bede. bezang. vali m........ az in be bad
avaz mishe.mishe ye khanome gharibe ke hich rabetei ba to nadare.
boro azizam.
کاش بهش دروغ میگفتم.
کاش میگفتم آره خوندم و چقدر سبک شدم.
کاش میتونستم دروغ بگم بهش.
کاش...............