آخه من با خاطراتت چه کنم؟

یـا د د ا شـــــــــــــتــهـا ی ر و ز هــــــــــا ی د لـــــــــــــــتـنگی...

آخه من با خاطراتت چه کنم؟

یـا د د ا شـــــــــــــتــهـا ی ر و ز هــــــــــا ی د لـــــــــــــــتـنگی...

آخه من با خاطراتت چه کنم؟

درود بر انسانهای خوب، آنان که دراندیشه دیگران تصویر زیبا می نگارند، تا آنجا که یادشان زیبا و خاطرشان همواره در دل خواهد ماند... و بی شک تو از آن دسته ای. و برای همیشه در یاد و قلبم ماندنی هستی. تو فرشته ای هستی که هرگز تکرار نخواهد شد.

نماز

چهارشنبه, ۱۲ مرداد ۱۳۹۰، ۰۶:۴۳ ب.ظ

شب که از دارو خونه اومدم خونه نمازامو خوندم

آخه صبح که خواب بودم و ظهر هم دارو خونه شلوغ بود.

کلا آدم نماز خونی نبودم.

بیشتر ماه رمضونا نماز میخوندم.

نماز صبح رو خوندم. ولی تو نماز ظهر وعصر و مغرب و عشاء شک داشتم اونارو با داداشم خوندم.

بهش هم چیزی نگفتم که شک دارم. اون که میخوند من میخوندم. به غیر از یکی دو جا که بقیه اش رو خوب یادم مونده بود.

بهم اس ام اس داد و گفت که امروز قرآن خونده.

بهش آفرین گفتم و جریان نماز و واسش تعریف کردم.

که ای کاش نمیکردم.

بهم اس داد تو نماز بلد نیستی؟

گفتم چرا صبحو که بلدم ولی ظهر و عصر و مغرب و عشاء رو یهکم شک داشتم و واسه این که قاطی نکنم با داداشم خوندم.

بعد بهم اس داد:

be man begoo tamame omret dashti chi kar mikardi ali?

boro be zendegit beres. harvaght ke fekr kardi oni shodi ke man mikham

bia soragham ya hastam ya nistam. man dg hich harfi ba to nadaram

har cheghad khasti s bede. bezang. vali m........ az in be bad

avaz mishe.mishe ye khanome gharibe ke hich rabetei ba to nadare.

boro azizam.

کاش بهش دروغ میگفتم.

کاش میگفتم آره خوندم و چقدر سبک شدم.

کاش میتونستم دروغ بگم بهش.

کاش...............

۹۰/۰۵/۱۲
علی ...