آخه من با خاطراتت چه کنم؟

یـا د د ا شـــــــــــــتــهـا ی ر و ز هــــــــــا ی د لـــــــــــــــتـنگی...

آخه من با خاطراتت چه کنم؟

یـا د د ا شـــــــــــــتــهـا ی ر و ز هــــــــــا ی د لـــــــــــــــتـنگی...

آخه من با خاطراتت چه کنم؟

درود بر انسانهای خوب، آنان که دراندیشه دیگران تصویر زیبا می نگارند، تا آنجا که یادشان زیبا و خاطرشان همواره در دل خواهد ماند... و بی شک تو از آن دسته ای. و برای همیشه در یاد و قلبم ماندنی هستی. تو فرشته ای هستی که هرگز تکرار نخواهد شد.

طاقت

چهارشنبه, ۱۲ مرداد ۱۳۹۰، ۰۶:۲۶ ب.ظ

میرسم به چالوس از اتو بوس پیاده میشم میخوام هر چه زود تر بیام پیشت.

سوار تاکسی میشم و میرم میدون مخابرات.

از یه راننده تاکسی میپرسم که تا این آدرسی که میگم چطوری برم؟

میگه اگه بخوای با تاکسی یا اتوبوس بری اذیت میشی.

دربست میری؟ خودم میبرمت.

میگم باشه.

میشینم تو تاکسیش. یه پیکان نارنجی مدل پایین.

راه میوفتیم.

بوی شرجی همه جا رو پر کرده .

دیگه طاقت ندارم.

همش به این دلم میگم طاقت بیار.

۹۰/۰۵/۱۲
علی ...